اولین مسافرت
همیشه اولین ها تو خاطرات ثبت میشن پای صحبت و خاطره گویی هر کی که میشینی، غالبا از اولین اتفاقات، یاد میکنه یکی از اولین اتفاقات زندگی پسرم، اولین مسافرتش هست من هم تو این وبلاگ از اون مسافرت مینویسم تا بهش کمک کنم، هر موقع خواست، بتونه اولین مسافرتش رو عنوان کنه شنبه ٣٠ دی سال ١٣٩١، روزی که هیراد تنها ١٨ روزش هست، اومده کاشان خونه خاله زهره خاله زهره هم تو مهمون نوازی واسش سنگ تموم گذاشته هیراد جان هر موقع بزرگ شدی، خودت حسابی از خاله مهربونت تشکر کن همیشه این رو بدون "تشکر کردن از کسایی که واسمون زحمت میکشن و مهرورزی میکنن، وظیفه ماست. این کار کوچک ترین اقدامی هست که ما میتونیم در ازاء لطفشون داشته باشیم." ...
نویسنده :
مامان و بابا
1:04
اگه بخواد اخم کنه اینجوری اخم میکنه
روز چهارم
در روز چهارم زندگی پسرم، متوجه شدیم پوستش قرمز شده قرمزی تو اون روز رفته رفته خیلی زیاد شد به پزشک مراجعه کردیم، خیالمون رو راحت کرد. این عارضه چیزی نبود جز "اریتم توکسیکوم" در روز پنجم هم طبق اون چیزی که پزشک گفت، خودش بهبود پیدا کرد. در ادامه اطلاعاتی در مورد اریتم توکسیکوم میارم تا والدین دیگه، نگراش فرزنداشون نباشن دانه های قرمز روی بدن(اریتم توکسیکوم) این ضایعات که کاملاً بی ضرر هستند وخودبخود خوب میشوند درتقریباً 50% نوزادان فول ترم (رسیده) اتفاق میافتد . در نوزادان نارس این حالت کمتر دیده میشود. ضایعات ممکن است پراکنده و کم یا متعدد باشند ودرقسمتهای مختلف تجمع پیدا کرده ویا درسطح زیادی از بدن ...
نویسنده :
مامان و بابا
11:46
فدای اون نگات
ببین چه خوشکل خوابیده
پسرم، تولدت مبارک
بالاخره انتظارات به سر اومد و پسرم بدنیا اومد از امروز به بعد، 12 دی، یه روز خاص تو زندگیم خواهد بود. روزی که هیراد متولد شد. اولین روز از زندگی پسرم مصادف شد با اولین روز از سال 2013 میلادی عجب حسن تقارنی
نویسنده :
مامان و بابا
13:15